آیا ایرانیان سفیدپوست هستند؟/ نژاد چیست و چند نژاد بشری در دنیا وجود دارد؟
در تصویر بالا ایرانیان و اروپاییها و خاورمیانهایها به دلیل تشابهات ژنتیکی در یک گروه خوشهبندی شدند. خود ایرانیان وابستگی ژنتیکی چشمگیری به همدیگر دارند (همپوشانی بالا). مبدأ فاصله ژنتیکی ایرانیان تا تبار آفریقایی و آسیای شرقی بسیار زیاد است. آنها به معنای واقعی کلمه از ما دور هستند (160,000±). میبیند که عیلامیها هیچ ارتباطی به دراویدیان سرخپوست هندی ندارند و بخشی از خوشه اروپایی-خاورمیانهای هستند. دروایدیها بخشی از مردم آسیای جنوبی که با آسترالو-ملانزیایی (Australo-Melanesians) یا همان نژاد چهارم (نژاد استرالیایی) مرتبط هستند. همگرایی و جهتگیری ژنومی تمام نمونههای قومی به سمت خوشه ایرانی مرکزی (CIC) متمایل میباشد. در مقیاس جهانی، ایرانیان و اروپاییها کاملا در یکدیگر غرق هستند. اما در یک چشمانداز منطقهای میبینیم شکافتی میان آنها وجود دارد، که علتش این است که تعاملات ژنتیکی پویایی خود را تا حدودی از دست داد. نژادشناسان آلمانی این را صد سال پیش گفته بودند. امروزه میبینیم نخبگان سرمایهدار از طریق اخبار کذب، تبلیغات پناهندگی، مهاجرتهای دستهجمعی و سواستفاده از واژه مضحک نژادپرستی در تلاش برای تحقیر و نابودی سفیدپوستان هستند.
…بدینگونه بود که سربازان یونانی دیدند که این مردان ایرانی، سفیدپوست هستند…
Xen. Hell. 3.4.19 (گزنفون، هلنیکا، کتاب ۳، فصل ۴، بخش ۱۹ )
ایرانیان هرگز عرب نبودند و نیستند. آنها عمدتاً از آفریقا سرچشمه میگیرند ولی ما از پروتو هندواروپایی ها و کشاورزان و شکارچیان ایرانی سرچشمه گرفتیم. ما با آنها فاصله معناداری داریم.
اینکه ایرانیان مغول یا عرب یا… هستند، توهمی به پهنای تاریخ است، ایرانیان ایرانی هستند و تجزیهطلبان و پانترکان و مذهبیون افراطی به حاشیه کشیده میشوند. هیچ شباهتی در ایرانیان به مغولها و ترکان وجود ندارد. ربطی به رنگ پوست و مو ندارد، این یک فنوتیپ استخوانی قابل اندازهگیری بر اساس ریزانگولاسیونها در سوراخ مگنوم جمجمه و نواحی دیگر مانند گونهها و بینی و آنالیز رگرسیون قاعده جمجمه میباشد. اما نظم نوین جهانی تحمل این را ندارد و کتمان و شستشوی مغزی بخشی از شغل آنهاست
نژاد و قوم چه فرقی با هم دارند؟
نژاد (Race) یک ساختار گسترده اجتماعی و فرهنگی تعبیر میشود که با بیولوژیک و ژنتیک و ظاهر فیزیکی مرتبط است، درحالیکه قومیت (ethnicity) به یک ساختار خُرد اجتماعی-فرهنگی اطلاق میشود که خودش تحت تأثیر یک تمدن است و ممکن است تکنژاد یا ترکیبی چندین نژاد باشد (مانند قوم یهود چندنژادی هستند و برعکس آن قوم هان که تکنژادی است)
نژاد تعریفی چندوجهی و سیال دارد و ابعاد مختلفی در تعریف آن میگنجند. ساختار نژاد پیچیده و فراگیر است و به خصوصیات بیولوژیکی مانند رنگ پوست محدود نمیشود و عناصر اجتماعی و تمدنی هم در دایره تعریف نژاد الزاماً قرار میگیرند.
بنابراین تعریف نژاد در معنای جامع و گسترده آن شامل: مشترکات فرهنگی، زبانی، تاریخچه، تجربیات، ارزشها، اعتقادات، آرمانها، اهداف، اسطورهها، به اضافه ژنتیک، اجداد مشترک و ظاهر فیزیکی گروهی از افراد است.
فرمول نژاد به صورت زیر است:
Race = Phenotype + Genotype + Social Elements + Personal Identity (Self-Perception)
نژاد = فنوتیپ + ژنوتیپ + عناصر اجتماعی + هویت شخصی (درک و تصور از خود)
پس یک افغانی نه تنها هزاران تفاوت بیولوژیکی با یک ایرانی دارد، بلکه به لحاظ هویت اجتماعی و تاریخچه ملیت او شکافت عمیقی با ایرانیان دارد.
وقتی میگوییم «نژاد آریایی» لزوماً به معنای موهای بلوند و چشمان آبی و ککومکهای اسکاتلندی نیست. این تعریف ما از نژاد آریایی نیست، این تعریف ایرانستیزان، تجزیهطلبان و فتنهگران و احمقهای مغزپوسیده برای اختلافافکنی است. اینکه ممکن است کسی یکی از اجداد ۱۰ هزار سال پیشش عرب باشد، چیزی از آریاییبودن او کم نمیکند. مجموعه اجداد او معیار است، زبان او که آریایی است معیار است، رسم و رسوم آریایی دارد، ارزشها و هنجارهای آریایی را میپذیرد (مانند عدم استعمال مواد مخدر1)، و از همه مهمتر، خود را با یک «هویت آریایی» معرفی میکند، پس او آریایی است.
آریاییها همیشه از نژاد قفقازی هستند، یعنی فاقد تبار مغولوئید (شرقآسیایی) یا نگروئید (سیاهپوست) یا آسترالو-ملونزیایی هستند.
این قابل توجه کسانی باشد که دائم از مغالطه «برو آزمایش ژنتیک بده شاید خودت عرب باشی!» استفاده میکنند. چنین افرادی ابلح با این حرفهای تکراری مزخرفشان هدفی جز اختلافافکنی و از خود بیگانگی فرهنگی ندارند. اندام، فرم جمجمه و فنوتیپ استخوانبندی و ژنوتیپ و فرهنگ و زبان اعراب جدا از ایرانیان است.
قفقازیها چه خصوصیات ظاهری دارند؟
در یک جمله، ظاهر قفقازی را با “اندام برازنده، قد بلند، پیشانی دراز، چانه برجسته، دماغ کشیده تا متحدب، پوست روشن (سفید رنگپریده تا برنزی و زیتونی)، لبهای نازک تا متوسط، فرم چشمان فرورفته تا درشت، مدل جمجمه دیوکسیفالیک تا متوسط، موهای موجدار تا لَخت (بلوند طلایی تا تیره)، چینش منظم دندانها و چشمان رنگی تا قهوهای تیره” توصیف میشود.
قفقازی تقریبا مترادف با سفیدپوست (روشنپوست) است.
البته ممکن است یک سیاهپوست کرم سفیدکننده بمالد اما نژاد او را هرگز سفید نمیکند! زیرا نژاد مفهومی بسیار گسترده و عمیق است و طیف وسیعی از تمایزات ژنوتیپی و اجتماعی را شامل میشود و منحصر به رنگ پوست نیست.
برخی کرهایها و چینیها پوست سفیدی دارند اما به هیچوجه سفیدپوست محسوب نمیشوند و برخی یونانیان برنزی و گندمگون هستند اما با این وجود سفیدپوست محسوب میشوند. زیرا دستهبندی نژادها بر اساس ژنوتیپ و همپوشانی جمعیتهاست نه بر اساس پرتهای کاملاً تصادفی فنوتیپی (RPhD).
برای مثال یک جمعیت سیاهپوست در جنوب آفریقا چشمان آبی و موهای زرد دارند، فنوتیپ آنها گمراهکننده است که شاید آنها خون قفقازی داشته باشند، در صورتی که آنها هیچ ارتباطی به نژاد قفقازی نداشته بلکه به دلایل انتخاب طبیعی و زیستمحیطی و جهشهای ناگهانی در ساختار ژنوم چنین فنوتیپی به خود گرفتند. آنها به وضوح آفریقایی هستند و هزاران سال فاصله ژنومی با جمعیتهای قفقازی دارند.
بخوانید: عوامل جدایی یک نژاد از نژاد دیگر
شباهت ظاهری میان ایرانیان و شامیها و اروپاییهای جنوبی
مثلا خانواده بشار اسد چشمان رنگی و موهای بور دارند، زیرا مردم سوریه و فلسطین و لبنان کاملاً عرب نیستند. عربهای واقعی معمولاً به جغرافیایی شبهجزیره عربستان اطلاق میشود.
اجداد مردم سوریه، آشوریها (سوریها) بودند که تحتتأثیر مهاجرتهای متعددی قرار گرفتند.
اردشیر خدادادیان فلسطینیها را آریاییهای آسیایی قلمداد کرد، زیرا آنها بازماندگان «کنفدراسیون هیتی» بودند.
امروزه سهم سوریهای مسیحی از هاپلوگروپ آریایی چیزی حدود 30.23% است که این مقدار در ایزدیها و کردها به مراتب بیشتر است.
گمان میرود در هزاره دوم پیش از میلاد نیز آریاییها (هندواروپاییها) از ایران و قفقاز و آسیای میانه به بینالنهرین و مصر و آناتولی مهاجرت کرده باشند و در شام تمدن میتانی را پایهگذاری کرده اند.
برخی از فرعونهای مصر خون قفقازی و آریایی داشتند مانند کمبوجیه دوم (فرعون پارسی)، داریوش اول، خشایارشا یکم، اردشیر اول، خشایارشا دوم، داریوش دوم، اردشیر سوم، آخناتون، توتعنخآمون، آمنهتوپ سوم، بطلمیوس اول تا بطلمیوس شانزدهم و کلئوپاترا و…
همچنین مهاجرانی با منشأ آناتولی و مدیترانهای که عمدتا قفقازی بودند هم به شام و بینالنهرین و یونان و ایتالیا مهاجرت کردند.
بینالنهرینیها و آشوریها (عراق و شمال عربستان و سوریه) صدها سال تحتتصرف ایرانیان بودند و مادها و فارسهای زیادی به آنجا کوچیدند.
بعد از حمله اسکندر مقدونی، خاورمیانه صدها سال به دست یونانیها و رومیها افتاد و به آنجا مهاجرت کردند و زاد و ولد کردند.
پس استخر ژنتیکی مردم سوریه و لبنان از مهاجران سفیدپوست و هندواروپایی تا حدودی پر شده است. اما هویت عربی گرفتند.
امروزه میلیونها کرد و ایزدی در عراق و سوریه و لبنان وجود دارد که داعش سرسختانه به سلاخی آنها روی آورده بود که خوشبختانه با حمله همزمان ایران و آمریکا و روسیه، شکست خورد. اما دیدن گورهای دستهجمعی که همین سال پیش در عراق پیدا شده بود، جسد صدها ایزدی از بزرگ تا کوچک تکهپاره شده بود، آدم را قبضروح میکرد و نفس را میبُرید.
بخوانید: عوامل جدایی یک نژاد از نژاد دیگر
بخوانید: مغالطه گمراهکننده ۹۹درصد شباهت ژنتیکی انسانهای جهان
ایرانیان سفیدپوست محسوب میشوند؟
سفیدپوست (قفقازوئید) اصطلاحا در مقابل سیاهپوست (نگروئیدهای آفریقاییتبار) و زردپوست (مغولواران شرقآسیا) استفاده میشود. بنابراین ایرانیانی که خصوصیات قفقازیها را (که در بالا ذکر کردم) داشته باشند، سفیدپوست محسوب میشوند. اما اگر منظور از سفیدپوست، اروپایی شمالی است، ایرانیان نیستند، اما میتوان ایرانیان را با جمعیتهای جنوب اروپا در یک دسته قرار داد.
زیاد حساس نباشید، این یک دستهبندی کلی است.
اداره سرشماری ایالات متحده، ایران و گرجستان و ارمنستان و اروپا و سوریه و لبنان را سفیدپوست شمرده است. ایرانیان در برگه فرم خود، گزینه سفیدپوست (White) را به عنوان گروه اجتماعی خود تیک میزنند.
البته این بسیار منطقی است، زیرا اگر شخصی از ژاپن از راه برسد و ببیند یک ایرانی و گرجی و چرکسی و اسپانیایی در کنار شخصی سیاهپوست نشستهاند، مطمئنا به خود اجازه نمیدهد که ایرانیان را جدا از آن سه نفر دیگر حساب کند.
همانطور که ما ژاپنیها و چینیها را دقیقا مانند همدیگر میبینیم، آنها هم ایرانیان را از اروپاییهای جنوبی و خاور نزدیک تشخیص نمیدهند.
اما خودمان دچار چنین اشتباهی نمیشویم، زیرا خودمان قفقازی هستیم و همواره با آنها زندگی میکنیم، بسیار دقیقتر از یک ژاپنی چهرههای خودمان درک میکنیم.
اگر منظور از سفیدپوست، مردمان نوردیک باشد، ایرانیان سفیدپوستِ نوردیک نیستند؛ ما مانند یونانیها، ایتالیاییها، مقدونیهایها، آناتولیها و اسپانیاییها تیپ مدیترانهای هستیم. اسلاوها و اسکاندیناویاییها اولویت بعدی را دارند.
بخوانید: عوامل جدایی یک نژاد از نژاد دیگر
هاپلوگروپ آریاییها چیست؟
تکگروه پدری یک فرضیه است که هزاران جهش ژنتیکی مشابه را که از خط مستقیم کروموزوم اجداد پدری به پسر میرسد را طبقهبندی میکند.
هاپلوگروپ بخش بسیار کوچکی از ژنوم انسان است و ارتباط زیادی به نژاد او ندارد. مثلاً یک مرد بلاروسی با یک زن آلمانی ازدواج میکند، پسری که به دنیا آمده دوباره با زنی آلمانی ازدواج میکند، همینطور تا نسل ۴۴ پسران همگی با زنان آلمانی ازدواج میکنند. آزمایش هاپلوگروپ، او را بلاروسی نشان میدهد، درحالیکه تنها یک چهلوچهارم (۱/۴۴) او بلاروسی است و ۴۳ دیگر او آلمانی است. بنابراین تعریف نژاد بر اساس دانش هاپلوگروپشناسی کار بس خودسرانه و غیرعلمی به تمام معناست که میخواهد تعریف نژاد را فقط به ژنتیک محدود کند. این نشان از اطلاعات ناقص و کوتهفکری افراد دارد که به قولاً ندید پدید هستند.
اما به طور خلاصه آریاییها میتوانند هریک از هاپلوگروپهایی که بیشترین شیوع را در اقوام قفقازی دارند مانند J2، R1a، R1b، I-M170 و G باشد را داشته باشند.
فرض بر این است که گویشوران اولیه زبانهای نیا-آریایی (هندواروپایی) R1a و R1b بودند.
بازهم تکرار میکنم، هاپلوگروپ معرف تمدن و نژاد نیست. هاپلوگروپ میتواند برای درک بهتر مسیر مهاجرتها، باستانشناسی و زبانشناسی به کار رود، نه برای نژادشناسی محض. تمدنها محصول باورهای افرادی است که به دلیل نزدیکی افکار، زبان، اعتقادات و ظاهر فیزیکی و مسائل ملیدوستی با همدیگر آمیخته و ازدواج کردند. این یک اصل روانشناسی است، ما با کسانی ازدواج میکنیم (در شرایط عادی) که مسائل فکری مشترک و ظاهر فیزیکی مشابهی داشته باشیم، سپس درون مفهومی انتزاعی به نام تمدن زیست میکنیم و بخشی از آن میشویم.
بنابراین دو ساختار «تمدن» و «نژاد» بسیار به همدیگر نزدیک هستند و حتی به جای همدیگر به کار میروند، تا جاییکه مادیات یک تمدن را محصول و تجلی «نژاد» بدانند. (بستگی به تعریف ما از نژاد دارد، آیا نژاد یک مفهوم صرفاً بیولوژیکی و خام است یا عناصر اجتماعی، فرهنگی، روانی، زبانی، اعتقادی، معنوی، ارزشها، آرمانها، توصیفات جسمانی و اجداد مشترک را هم شامل میشود؟ مثلاً آریایی خطاب کردن مصریها و ژاپنیها توسط مقامات رایش سوم، جنبه معنوی و آرمانی آریایی بود نه جنبه خونی و بیولوژیکی)
بخوانید: عوامل جدایی یک نژاد از نژاد دیگر
بخوانید: مغالطه گمراهکننده ۹۹درصد شباهت ژنتیکی انسانهای جهان
مغالطه شرمآور: برخی ایرانیان شبیه به عربها هستند، پس ایرانیان عرب هستند!
پاسخ مغالطه: با چه استنباط و تکیه بر چه منابع علمی به این نتیجه رسیدید که ایرانیان شبیه عربها هستند؟
چرا نمیگویید شاید عربها شبیه به ایرانیان باشند؟
میدانید این مغالطه چقدر توهینآمیز است؟
اینکه میراث ایران را به عربها ربط دهید بسیار شرمآور و زشت است.
چه شباهتهایی میان ما و عربها وجود دارد که خودمان هم نمیدانیم؟!
این فرضیه احمقانه است که ایرانیان عرب باشند. وقتی عربها به ایران حمله کردند، هزاران بار بر علیه آنها قیام کردیم و هزاران بار آنها ما را قتلعام کردند، یعنی خودمان بر علیه خودمان قیام کردیم؟؟! خودمان خودمان را قتلعام کردیم؟!
رفتیم با کسانی که مملکت ما را به جوی خون تبدیل کردهاند ازدواج کردیم؟!
اصلا منظور شما از «عرب» چیست؟!
خود عربها مخلوطی از کلدانیها و شامیها و رومیها و یونانیها و مصریها و اکدیها و بابلیها و سومریها و عیلامیها و سیاهپوستان و هندیها و بربرهای سواحل شمالی آفریقایی و جمعیتهای شرق اروپا و حتی عناصر ایرانی هستند.
آرتور دو گوبینو معتقد بود که تطابق محیطی (Environmental Adaptation) و شرایط زیستمحیطی یکسانِ دو جمعیت متفاوت میتواند ظاهر فیزیکی آنها را به یکدیگر مشابه کند، بیآنکه آمیختگی بین این دو جمعیت صورت گرفته باشد.
این پدیده به عنوان فرگشت همگرا (Convergent Evolution) شناخته میشود که بخشی از فرآیند تکامل طبیعی موجودات زنده است: گیاهان، سگها، میمونها، حشرات و… در همه جای زمین
به عبارتی سادهتر: ژنهای متفاوت اما آللهای مشابه در مواجهه با فشارهای زیستی مشابه رخ میدهد، حتی اگر ریشه نژادی نامشترکی داشته باشند.
ارثیابی ژنتیکی میتواند توجیهی دیگر باشد که دو جمعیت، آللهای مشابهی مانند رنگدانههای مو و چشم و پوست و فرم جمجمه را به دلیل ژنهای تصادفاً مشابه دریافت کرده باشند.
دلیل دیگر آن میتواند نظریه نیای مشترک باشد، یعنی دو جمعیت جداگانه به دلیل منشأ مشترک آن (همه انسانهای جهان ریشه مشترک هوموساپینس در قاره آفریقا دارند) صفات مشترکی را در ژنوم گسترده خود انتقال دادند.
پس مشاهده فنوتیپ یک ارگانیسم تنها زمانی به ما کمک میکند که بخواهیم «تشخیص نژاد و اصل و نسب» کنیم نه «تعیین نژاد».
پس این خبری برای یک احمق ایرانیستیز است چون دیگر نمیتواند به صرف یک شباهت چهرهای پی ببرد که ایرانیان عرب هستند!
ایرانستیزان دست به هرکاری میزنند که میراث ما را یا به عربها ربط دهند یا به هندیها یا حتی به سیاهپوستان.
تفرقهانگیزی در میان اقوام برادر
پس از سالها مطالعات تاریخی و ژنتیکی (و البته تفکر عمیق) فهمیدم ما نژاد مستقلی (گیلانی، اصفهانی، تپوری، آمارد و…) در ایران نداریم؛ مثلا بختیاریها یک گروه اجتماعی-فرهنگی هستند که به دلیل ازدواجهای درونطایفهای ممکن است انشعاب قومی گرفته باشند، لباس محلی و لهجه ویژه خود را داشته باشند. هیچگونه جهش و شارش ژنی خاصی که بتواند آنها را مستقل از دیگر اقوام ایرانی کند، وجود ندارد.
کما اینکه کروموزوم بختیاریها مانند سایر اقوام ایرانی منشأ فارس و ماد و دیگر اقوام قفقازی دارد و هیچ تفاوتی با دیانای سایر ایرانیها که ندارد هیچ، بلکه با بخش بزرگی از منطقه قفقاز و اروپا و آمریکا و آسیای میانه اجداد مشترک را نشان میدهد.
هیچ مهاجرت آریایی در کار نبود، هیچ تهاجمی و هیچ غارتی در کار نبود.
آریاییها قفقازی و همیشه بومی ایران بودند و با سایر اقوام قفقازی هم اختلاط و ازدواج کردند.
محققان بر روی این موضوع اتفاقنظر دارند که اصطلاح «قوم» یک مفهوم انتزاعی است و مربوط به یک ساختار اجتماعی فرضی است، نه ساختار ژنتیکی و بیولوژیکی، بنابراین اصلا چیزی به نام “قوم” آنطور که شما خیال میکنید در دنیای واقعی وجود ندارد. پس قوم تالش و گیلکی یا مازنی درواقع هرسه یکی هستند، اما ممکن است به دلیل جدایی جمعیت این سه از یکدیگر باعث پیدایش لهجه متفاوت و لباس بومی جداگانهای شود و بافت اجتماعی آنها در مقیاس خرد با یکدیگر متفاوت شد که از اساس هیچ چیزی تغییر نکرده.
مثلا مهاجرت دستهجمعی انگلستانیها به قاره آمریکا، باعث نشد آنها دیگر انگلیسی محسوب نشوند! (انگلیسیهای آمریکایی انشعابی از انگلیسیهای اروپایی هستند و چیزی را از اساس تغییر نمیدهد)
این را هم بگویم که رنگ پوست ارتباطی به نژاد ندارد، زیرا رنگ پوست تابع ژن ریز مربوط به عملکرد ملانین رنگدانههای پوست است. و قفقازیها ممکن است برنزی به دلیل انتخاب طبیعی (Natural selection) مؤثر از شرایط اقلیمی و تابش خورشید و ویتامینها باشند که به صورت یک دنارمز (DNA Code) به نسلهای آینده منتقل میشود.
بخوانید: عوامل جدایی یک نژاد از نژاد دیگر
ایران یکپارچه و همگون
در پستهای قبلیام به طور ضمنی اشاره داشتم که در یک جامعه همگون که مردمش در کنار همدیگر احساس هویت مشترک (sense of common identity) داشته باشند، امنیت روانی بالاتر و شاخص آسیبپذیری پایینتری نسبت به جوامع ناهمگون دارد.
همینطور همگون بودن یک جامعه رابطه مستقیمی با هوش و توسعه استعدادی یک کشور دارد. کشورهای تکقومیتی نظیر ژاپن و چین بهتر میتوانند توسعه پیدا کنند، چرا که همگون و تکقومیتی هستند و به هیچوجه با پذیرش مهاجران موافقت نمیکنند.
شوربختانه در ایران جمعیت گروههای جمعیتی که با افتخار هویت خود را ایرانی نمیدانند به طرز باورنکردنی درحال رشد است که این باعث افزایش نرخ شاخص آسیبپذیری کشور (FSI) ما میشود.
سر فرانسیس گالتون معتقد بود که تولیدمثل انسان باید توسط دولت کنترل شود.
اینکه برخی با این خیال خام (تجزیه خاک ایران) در ویکیپدیا ویرایش انجام میدهند که فلان قوم ایرانی نیست و پیش از آریاییها در ایران بود، فریبی بیش نیست و محکوم به شکست است.
بازهم میگویم اگر کسی از ایرانیبودن خودش ناراحت است، مشکلی نیست میتواند حکومت دلخواه خودش را بسازد، یک تمدن جعلی و افسانهای برای خودش دست و پا کند، اما نه در خاک ما! بلکه در خیالات خودش، در یک جزیره دورافتاده و پرتی…
نژاد وجود ندارد! نه نه وجود دارد، اما وجود ندارد!
جالب است، رسانههای دروغگوی بیبیسی و امثالهم در مقالات انگلیسی خود در جایی میگوید “چیزی به نام نژاد وجود ندارد” در جای دیگر صفحهای به نام “فقط یک نژاد به نام نژاد انسان وجود دارد” و در جای دیگر اذعان دارد که “ایرانیان از نژاد آریایی نیستند!” و در جایی دیگر میگوید “همه نژادها برابر هستند!”
جایی میگویند “سفیدپوست و سیاهپوست و زردپوست یک نژاد هستند” و در جایی میگویند که “ایرانیان و اروپاییها هیچ ارتباطی به همدیگر ندارند”
عجیب است، میگویند که سیاهپوست همان سفیدپوست است، اما ایرانی و اروپایی هیچ ارتباطی به همدیگر ندارند!
آخرش چی؟ تکلیف را مشخص کنید. حتی با خودشان کلنجار میروند.
البته اینها خودی و ناخودی نمیشناسند، فقط پول میشناسند، هرکسی پول بیشتر دهد، آنها هم خبر دلخواه او را بیشتر پخش میکنند.
اگر همه انسانها یک نژاد هستند (سیاه و سفید و زرد و سرخ یکی هستند) پس دیگر چرا میگویید که ایرانیها از فلان نژاد هستند یا نیستند؟! چرا میگویید استخر نژادی ایران فلان است؟!
این تناقضگوییهای احمقانه تا کی باید ادامه داشته باشد؟ تا جنگ جهانی سوم؟
به خوبی روشن است که نخبگان جهانی میخواهند دنیا را به سمت یک جنگ جهانی دیگر بکشانند.
اینجا قصد هیچگونه همذاتپنداری با اروپاییها وجود ندارد، زیرا من فقط ایرانیم، ایرانیان فقط ایرانی هستند. عرب فقط عرب است، چینی فقط چینی است، ایرلندی فقط ایرلندی است.
اما همانطور که یک مغولی معتقد است تبتیها و ژاپنیها با او همنژاد هستند و کره شمالی، چین را برادر بزرگتر خودش میداند، پس ایران و اروپا و روسیه چرا نتوانند با یکدیگر همسو و همسود باشند؟!
توقع دارند که بگوییم مغولها هم برادران ما هستند!
اگر قرار بر این باشد که همه انسانهای دنیا یک نژاد هستند، پس پیش آنکه ایرانیان با مغولیها و افغانیها و عربها خون مشترک داشته باشند، زودتر با خودمان خون مشترک داریم!
- یکی از هنجارهای آریاییهای باستانی هندوستان این بود که هرگز مشروب و مواد زوالکننده عقل استعمال نکنند ↩︎
هاپلوگروپ J2 رو جز نژاد قفقازی یا همون سفیدپوست معمولا حساب میکنن . ظاهراً منشأ آناتولی و مدیترانه داشته و خیلی با آریاییها در ارتباط بودن. به هرحال J2 با J1 خیلی فاصله ژنتیکی داره. J1 منشا آفریقایی و سامی و حامی داره، درصورتیکه j2 مثل آریایی سفیدپوست محسوب میشن.
ببنید هاپلوگروپ به هیچ وجه نمیتونه نژاد شخصی رو مشخص کنه و ارتباطی به نژاد ندارد، چون هاپلوگروپ بخش بسیار کوچکی از ژنوتیپ فرد است که فقط خط مستقیم اجدادی پدری او را نشان میدهد. فراموش نشه «نژاد» خیلی تفاوت با «خط پدری» دارد. مثلا هاپلوگروپ هندیهای شمالی و مردم روسیه هردو آریایی است اما هندیها فنوتیپ سرخپوست دارند و روسها فنوتیپ قفقازی و سفیدپوست. برای خوشهبندی ژنتیکی از تستهای اتوزومال که خودتون گفتید استفاده میکنند نه آزمایش مسخره هاپلوگروپ که فقط میتونه یه آدم ناآگاه و بیسواد رو فریب بده.
دوستان ایرانی هم متاسفانه فریب اینجور تبلیغات رو میخورند. ما ایرانیها همبستگی ژنتیکی بسیار عجیبی به همدیگر داریم، در یک کلام دستنخورده باقی ماندیم (CIC) علت جدایی ما از همدیگر فقط گویشهای زبانی و لهجهای بوده.
متأسفانه این تابو شده و نمیزارن اینم بگیم. بیشتر جنوبیها هیچ جوره ایرانی نیستند، نه ژنتیکشون نه حتی قیافشون هیچ شباهتی به ایرانی جماعت نمیخورهو
دوست دارم اینو منتشر کنید اما ایرانیان واقعی تو مرکز و شمال ایران هستن و گسترش قفقازیهای خالص به جنوب ایران نرسید.
بله برخی اقوام تیرهپوست به جنوب ایران مهاجرت کردند و فرم صورت و استخوانبندی آنها مشابه سایر ایرانیان نیست. حتی از تن میتوان تشخیص داد. همینطور برخی آریاییهای ایرانی با بردگان خود به ازدواج پرداختند.
اما اهمیت بالای شرایط اقلیمی و خورشید بر تعیین رنگ پوست و مو مؤلفه بسیار مهمی است.
رنگ پوست و مو و چشم قهوهای یا سیاه هرسه با مقدار رنگدانهای به نام یوملانین تعیین میشود. فراوانی یوملانین به عنوان یک ضدآفتاب طبیعی برای محافظت از بدن درنظر گرفته میشود.
برخی محققان معتقدند افرادی که امروزه چشمان آبی و موهای بلوند و پوست رنگپریدای دارند، همان آریاییهای دیروزی بودند که چشمان و موهای تیره داشتند. یعنی پروتوهندواروپاییها که از فرهنگ یامنیا سرچشمه گرفتند پس از مهاجرت به آسیای غربی و اسکاندیناوی به دلیل تابش بسیار کم خورشید و هوای اغلب ابری، عملکرد ملانین خود را از دست دادند و در نتیجه آریاییهای متفاوتی با چشمان رنگی و موهای بلوند ظهور کردند. اما هرچه به آریاییهایی که در خط استوا حضور دارند نزدیکتر شویم، میبینیم پوست تیرهتری دارند. فرم استخوانبندی، فنوتیپ جمجمهای و اوتوزوم آنها با دیگر مردم آریایی که پوست برنزه و آفتابسوخته هستند بسیار مشابه است. قبلاً اشاره کردم که رنگ پوست به هیچوجه ارتباطی به ملاک تعیین قومیت ندارد، چرا که یک ویتنامی با مالیدن مقداری کرم سفیدکننده میتواند ادعای کند من یک نروژی هستم!
در یک کلام: این آب و هوا و خورشید است که رنگ پوست، موها و چشمهای ما را تعیین میکند.
اینکه تعجبی نداره قفقازیها از قفقاز و غرب.آسیا و ایران به شام وشام مهاجرت کردن و طی حمله متوحشانه اعراب شبه جزیره مسلمان و عرب شدن بودن
نمیخام جزئیات رو وارد بشم اما همین خاندان اسد مشخصه مخلوط هستند، مدل خنده بشار شبیه به ایتالیایی هاست. پدرش شبیه به سوریهاست
نهایتا میخوای بگی عربا آریایین؟؟ بعید بدونم
در هیچکجای این مقاله چنین ادعایی مطرح نشد که عربها آریایی هستند بنده عربهای باستانی را ذکر کردم.
بدیهی است که از حلال حاصلخیز هزاران سال پیش کشاورزان قفقازوئید به خاورمیانه و حتی جنوب اروپا و ایران سرازیر شدند. بعدها همینطور مهاجرت هیتیها و ده ها مهاجرت دیگر…..
همانطور که اشاره کردید مردم شام و بینالنهرین و غرب خاورمیانه و شمال آفریقا (لیبی و الجزایر و تونس و مراکش) در یک روند آسیمیلاسیون عربیزه شدند.
در میان فتوحات اسلامی از قرن ۶ میلادی به بعد موج بزرگی از بردگان سیاهپوست و بربر شمالی به خاورمیانه وارد کردند و با مردم سفید ازدواج و اختلاط کردند، نتیجه چنین شد که ما اکنون میبینیم: مردم کنونی عربستان (حجاز) و یمن به معنای واقعی کلمه مهاجران قاره آفریقا هستند که با مردم قفقازی مخلوط شدند. حتی برخی از آنها به شرق و جنوب ایران مهاجرت کرده بودن.
اکنون بیشتر عربهای غربی و جنوبی تبار آفریقایی دارند نه آریایی. همینطور زبان عربی یک زبان با ریشههای آفریقایی است (سامی-حامی) و فرهنگ آنها خاورمیانهای است. قفقازیها علارغم دو نژاد دیگر از تمایل کمتری برای تولیدمثل برخوردارند، درصورتیکه تبار آفریقایی مستعد چندقلوزایی و میل بالاتری هستند (یافته واقعی علمی).
ما ایرانیان تبار آفریقایی یا مغولوئیدی نداشتیم و نداریم و تا زمانیکه اینهمه ایرانی اطرافمون ریخته لزومی ندارد با غیر ایرانیها مخلوط شویم!
چون خاندان اسد، اجداد میتانی دارند
یعنی چی خنده بشار اسد رو تو کجا دیدی؟؟!
شاید منظورش لبهای نازک هست. کلیشه معروفیه که لبهای نازک مربوط به قفقازی هاست